یکشنبه, 30 فروردين 1394
کد پست : 484
بازدید : 2281
دیدگاه : بدون
آخرین خبرها

30 فروردین سالروز شهادت شهید خلیل زیراهی را با ذکر صلواتی گرامی میداریم

شب مهتابیه فاو امشو دوباره / خلیل بر سنگر و دل بی قراره / خلیل رفته به راه جان فشانی / او می داند که دشمن صد هزاره / می خواهد با دشمن دینش بجنگه / چرا ! بیهوده مردن خیلی ننگه / اجل اومد رسید هنگام مرگش / به خنده واگشود آن قلب تنگش / سفارش کرده آن مرد خدادوست / به روز و شب نگهبان وطن اوست / حالا ما مانده ایم و خاطراتش / فدا باید شویم در راه پاکش / بپا خیزیم و بجنگیم با عدویش / که سامانی بگیرد آرزویش / قسم به خون پاکت ای بسیجی / که تو نه مرده ای بلکه شهیدی. شاعر عبداله شیخی اهل روستای درودگاه

  

 Header 3 Final

 

شهيد خليل زيراهي

نام پدر :باقر

تاريخ تولد 15/2/1349

ميزان تحصيلات :اول متوسطه

تاريخ شهادت :30/1/67

محل شهادت :فاو

زندگینامه :

شهيد خليل زيراهي فرزند باقر در سال 1349در خانواده اي مذهبي وكشاورز در روستاي درودگاه پا به عرصه وجود گذاشت . در طفوليت دچار بيماري سختي شد كه اميد به زنده ماندنش نبود. ليكن خداوند متعال او را نجات داد .در سن 6سالگي در مدرسه شهيد منتظري نام نويسي كرد و در كنار تحصيل در امر كشاورزي به پدرش نيز كمك مي كرد.

بعد از پايان تحصيلات ابتدايي دوره راهنمايي را در مدرسه 22 بهمن ادامه داد. او دوران جواني را با فعاليت مذهبي و انقلابي طي كرد و شخصيتي اجتماعي و آگاه و يك بسيجي با شعور و مؤدب و سربازي لايق گرديد. سپس جهت ادامه تحصيل وارد دبيرستان طالقاني شد و پس از چندي عزم جبهه گرديد. او پس از ماه ها مبارزه با دشمن سفاك سرانجام دعوت حق را لبيك گفت و در تاريخ 30/1/67 در منطقه فاو به سوي معبودش شتافت.

پیراهن در خون خلیل

اواخر جنگ تحمیلی بود و فاو دوباره توسط عراقی ها اشغال شده بود. مدتی گذشت و از خلیل خبری نداشتیم. علی احمدی(شوهرم) و غلامرضا زیراهی ( برادرم ) رفتند اهواز تا نشانه ای از او پیدا کنند. آنها تعریف می کردند دو روز و دو شب توی منطقه دنبال ردی از خلیل بودیم تا اینکه کیف و پیراهن خونین خلیل را پیدا کردیم. دوستان و همرزمان خلیل ما را احترام می کردند و توی چادر خودشان وسایل خلیل را به ما نشان دادند. برادرم می گفت : دلمان نیامد وسایل خلیل را بیاوریم. گفتیم مادر می فهمد و می ترسیدیم حالش خراب شود. برخی هم می گفتند اسیر شده است.بعد از 24 ساعت دست خالی به خانه برگشتیم. ( راوی زهرا زیراهی خواهر شهید). برگرفته از کتاب خاطرات شهدای روستای درودگاه ای کاش جای او بودم...

درباره نویسنده

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0

دیدگاه (0)

کسب رتبه 0 ستاره ، از 5 ستاره ، از مجموع 0 نظر ثبت شده
هنوز هیچ دیدگاهی ارسال نشده است.

ارسال دیدگاه

  1. ارسال دیدگاه به عنوان مهمان ثبت نام یا ورورد به ناحیه کاربری.
امتیاز به این پست:
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک موقعیت شما
لطفا کد امنیتی زیر را وارد کنید
امروز : جمعه, 10 فروردين 1403 11:14 ق ظ