یکشنبه, 02 تیر 1392
کد پست : 173
بازدید : 2411
دیدگاه : بدون
آخرین خبرها

قطعه شعری از شاعران روستا در وصف امام زمان (عج)

الا که راز خدایی ، خدا کند که بیایی ، شب فراق تو جانا ، خدا کند بسرآید، سرآید و تو بیایی ، خدا کند که بیایی ، به دیده ها همه نوری ، به سینه ها تو سروری ، به دردها تو دوایی ، خدا کند که بیایی .*یا صاحب الزمان عج*

به مناسبت فرا رسیدن میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت قائم (عج) ، شاعران روستا قطعه شعری را در وصف مولای خود سروده اند که در ذیل خدمت همه بازدیدگنندگان ارائه می گردد.

شعر زیر از آقای علی نوروزی در وصف امام عصر (عج) :

 

امشب همگان شادند ، شادی ز کجا آید

شادی ز گل ریحان ، گه از دل و جان آید

هر عابد و هر عالم گویند که جهان گل شد

نام دیگر احمد امشب به میان آید

نوری ز خدا باشد ، امشب به عیان آید

هر ظلمت و یلدائی روشن بشود امشب

در خانه و کاشانه جشن است و بسی شادی

مولود بشود مهدی با نطق و بیان آید

عدل و هنرش افزون در دادگری استاد

عاشق به خدا باشد ، با ما به زبان آید

او درد و دوا داند ، او کور شفا بخشد

او قائم حق باشد ، او بر سرمان آید

گویند چرا دوستان شادند و بسی خندان

زیرا که گل از بستان در وقت خزان آید

از عالم بالایی این حرف و حدیث باشد

یک آیت حق امشب با نام و نشان آید

هر شادی و هر جشنی امشب که بپا گردد

دانیم به حقیقت که ، مهدی زمان آید

شعر زیر از آقای ابراهیم باقری حقیقی در وصف مهدی صاحب الزمان (عج) :


آغا جون بیا میخوایم دورت بریم

 

اگه قابل بدونی میخوایم به قربونت بریم

 

ما همه غرق گناهیم ولی تو

 

ما همه چون و چرایم ولی تو

 

نه گناه داری و نه چون و چرا

 

آبرو داری به خدا پیش خدا

 

پس ازش بخواه که زودتر بیایی

 

چون به هر درد بی درمون دوایی

 

آغا جون اگه بیای جون به فدایت می کنیم

 

شادی و هلهله و سرور به پایت می کنیم

 

می دونیم خدا نگهدار توئه

 

حافظ جون تو و راه تو و کار توئه

 

اما ما هم می تونیم سرباز کوچکی باشیم

 

برای چون تو سلیمان ریزه مورکی باشیم

 

آغا از پرده نشینت دیگه دل شکسته ایم

 

آغا از هجر رخت به کنج غم نشسته ایم

 

می دونیم صبر تو از صبر خداست

 

خون دل خردن تو بهر خداست

 

اما تا کی ستم و جور ستمگر بکشیم

 

ذلت و خاری آن دشمن کافر بکشیم

 

دشمن کافر ما امریکا و اسرائیله

 

حرف قانونیشو با بیل و کلنگ و منتیله

 

هر کجا که می تونن فتنه و آشوب می کنن

 

یه جوری پرده های حرمت مردم می درن

 

تو خودت خوب می دونی تو انقلاب پاک ما

 

که بود ابروی کشور آب و خاک ما

 

هر روزی یه فتنه ای جور می کنن

 

جوونای پاکمون رو از خدا دور می کنن

 

اغا جون بیا و خردشون بکن

 

خوارشون کن ریز ریزشون بکن

 

تا دیگه حرمت دین رو نشکنن

 

فتنه در کار مسلمون نکنن

 

آغا جون باقری چون گدایته

 

چشم اون به دست پر عطایته

{jcomments on}

 

درباره نویسنده

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0

دیدگاه (0)

کسب رتبه 0 ستاره ، از 5 ستاره ، از مجموع 0 نظر ثبت شده
هنوز هیچ دیدگاهی ارسال نشده است.

ارسال دیدگاه

  1. ارسال دیدگاه به عنوان مهمان ثبت نام یا ورورد به ناحیه کاربری.
امتیاز به این پست:
پیوست ها (0 / 3)
اشتراک موقعیت شما
لطفا کد امنیتی زیر را وارد کنید
امروز : شنبه, 08 ارديبهشت 1403 08:00 ق ظ